روز اول: مدرنیته(های) ایرانی و دریافتهای متفاوت از «طبیعت
مدیر نشست: رضا حائری
ساعت ۱۰ صبح: مقدمه٬ مارتین گینار و رضا حائری
ساعت ۱۰:۳۰ صبح: سخنران اصلی٬ دکتر میثم سفیدخوش (فلسفه٬ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
ساعت ۱۲: ارائه یک پروژه از شیرین محمد (هنرمند): مولد پلات
ساعت ۲ بعدازظهر: سخنران اصلی٬ همایون سیریزی (نویسنده٬ معمار)
در ادامه، بحث جمعی با همهی شرکتکنندگان
کاربرد واژهی مدرنیته به صورت مفرد اشتباهی زبانی است، زیرا مدرنیته هرجا که رخ داده محصول روندی متکثر و غیرخطی بوده است. اما مسئلهی وضوح و روشنی این اصطلاح در ایران حتا بیشتر اهمیت دارد، جایی که مدرنیته ممکن است به اصلاحات امیرکبیر، انقلاب مشروطه، شروع استخراج نفت، حکومت پهلوی اول و غیره نیز اشاره داشته باشد.
در این پروژه نمیخواهیم بر این تمرکز کنیم که چگونه شیوههای متوالی پیادهسازی مدرنیته با سنتهای ایرانی تعامل داشتهاند. درواقع متون فراوان موجود دربارهی این موضوع ممکن است مسئله را به صورت حیطهای پیشاپیش امتحانشده تعریف کنند که شاید در درک چالشهای جاری در زمینهی جهش زیستبومی (Ecological Mutation) لزوماً یاریگر ما نباشند. بنابراین دیدگاه خاصی که اختیار خواهیم کرد حول برداشتهای دوگانهگرایی از طبیعت در مقابل فرهنگ در چارچوب مدرن و بازبینی موجه آنها در موقعیت ایران دور میزند.
از لحاظ تاریخی، هنگامی که ظهور علم مدرن تجدید مداوم تلقی ما از طبیعت را پیشبینی کرد مرز روشنی میان طبیعت و فرهنگ ترسیم شد. این عنصری قابلتوجه در مجموعهای از برداشتهای دوگانهگرایی بود که مسیر مدرنیته را مشخص میکنند. به بیان صریح، مدرنیته را مثلاً میشد پروژهای برای آزادسازی انسانها از طبیعت توصیف کرد، طبیعتی که انسانها طبق عبارت مشهور دکارت خواهان «تصرف و تسلط» بر آن بودند. بدینترتیب طبیعت به جایگاه پسزمینهی کنش انسانی تنزل پیدا کرده و امری ضد فرهنگ تصور شده است.
مسئلهی ناشی از جهش زیستبومی این است که ما گرفتار این برداشتهای دوگانهگرا شدهایم، برداشتهایی که به ما امکان ارزیابی این واقعیت را نمیدهند که طبیعت، طبیعتی که اکنون تحت تهدید فعالیت انسانهاست، به پیشزمینه آمده و در مرکز توجه قرار گرفته است. در این موقعیت جدید، چگونه میبایست برداشتهای مرتبطمان را دوباره شکل دهیم؟ چگونه منابعی حیاتی را بیابیم تا از این جدایی فلجکنندهی میان فرهنگ و طبیعت اجتناب کنیم؟ آیا میتوانیم برداشتهای رهاشده و وانهادهی بدیل را که به موجب چارچوب مدرن دچار انسداد شدهاند بازیابیم؟ اینجا نکته این نیست که به گونهای نوستالژیک به روزگار گذشته ادای احترام کنیم، بلکه این است که مسائل مربوط به نسبت میان انسانها و محیط زیستشان را از نو مطرح کنیم، مسائلی که به موجب توسعهی مدرنیته برچیده و تعطیل شدند.
هدف این جلسه تلاش در این راستا خواهد بودم که ارزیابی کنیم آیا ممکن است موقعیت ایران رهیافتهایی بدیع به ما عرضه کند تا برداشتمان از طبیعت را دوباره شکل دهیم و بدینترتیب چالشهای تحمیلی رژیم آبوهوایی جدید را بهتر درک کنیم. در این زمینه میتوانیم انگارهی «اقلیم» را به عنوان منبعی مفید برای تأمل در نظر بگیریم. هدف در اینجا عبارت است از پرداختن به جرقههای فکری، یا مجموعهای از اطلاعات که لزوماً در قیدوبند نظم و انضباط مربوط به تقسیمبندیها و معیارهای دانشگاهی سنتی نیستند، اما ممکن است در حکم گامی اولیه برای تجدیدنظر در این انگاره و معانی چندگانهی آن باشند.
مکان و تاریخ:
پژوهشکدهی تاریخ علم دانشگاه تهران
شنبه، ۷ اردیبهشت، ۱۰ صبح
مدیر نشست: رضا حائری
ساعت ۱۰ صبح: مقدمه٬ مارتین گینار و رضا حائری
ساعت ۱۰:۳۰ صبح: سخنران اصلی٬ دکتر میثم سفیدخوش (فلسفه٬ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
ساعت ۱۲: ارائه یک پروژه از شیرین محمد (هنرمند): مولد پلات
ساعت ۲ بعدازظهر: سخنران اصلی٬ همایون سیریزی (نویسنده٬ معمار)
در ادامه، بحث جمعی با همهی شرکتکنندگان
کاربرد واژهی مدرنیته به صورت مفرد اشتباهی زبانی است، زیرا مدرنیته هرجا که رخ داده محصول روندی متکثر و غیرخطی بوده است. اما مسئلهی وضوح و روشنی این اصطلاح در ایران حتا بیشتر اهمیت دارد، جایی که مدرنیته ممکن است به اصلاحات امیرکبیر، انقلاب مشروطه، شروع استخراج نفت، حکومت پهلوی اول و غیره نیز اشاره داشته باشد.
در این پروژه نمیخواهیم بر این تمرکز کنیم که چگونه شیوههای متوالی پیادهسازی مدرنیته با سنتهای ایرانی تعامل داشتهاند. درواقع متون فراوان موجود دربارهی این موضوع ممکن است مسئله را به صورت حیطهای پیشاپیش امتحانشده تعریف کنند که شاید در درک چالشهای جاری در زمینهی جهش زیستبومی (Ecological Mutation) لزوماً یاریگر ما نباشند. بنابراین دیدگاه خاصی که اختیار خواهیم کرد حول برداشتهای دوگانهگرایی از طبیعت در مقابل فرهنگ در چارچوب مدرن و بازبینی موجه آنها در موقعیت ایران دور میزند.
از لحاظ تاریخی، هنگامی که ظهور علم مدرن تجدید مداوم تلقی ما از طبیعت را پیشبینی کرد مرز روشنی میان طبیعت و فرهنگ ترسیم شد. این عنصری قابلتوجه در مجموعهای از برداشتهای دوگانهگرایی بود که مسیر مدرنیته را مشخص میکنند. به بیان صریح، مدرنیته را مثلاً میشد پروژهای برای آزادسازی انسانها از طبیعت توصیف کرد، طبیعتی که انسانها طبق عبارت مشهور دکارت خواهان «تصرف و تسلط» بر آن بودند. بدینترتیب طبیعت به جایگاه پسزمینهی کنش انسانی تنزل پیدا کرده و امری ضد فرهنگ تصور شده است.
مسئلهی ناشی از جهش زیستبومی این است که ما گرفتار این برداشتهای دوگانهگرا شدهایم، برداشتهایی که به ما امکان ارزیابی این واقعیت را نمیدهند که طبیعت، طبیعتی که اکنون تحت تهدید فعالیت انسانهاست، به پیشزمینه آمده و در مرکز توجه قرار گرفته است. در این موقعیت جدید، چگونه میبایست برداشتهای مرتبطمان را دوباره شکل دهیم؟ چگونه منابعی حیاتی را بیابیم تا از این جدایی فلجکنندهی میان فرهنگ و طبیعت اجتناب کنیم؟ آیا میتوانیم برداشتهای رهاشده و وانهادهی بدیل را که به موجب چارچوب مدرن دچار انسداد شدهاند بازیابیم؟ اینجا نکته این نیست که به گونهای نوستالژیک به روزگار گذشته ادای احترام کنیم، بلکه این است که مسائل مربوط به نسبت میان انسانها و محیط زیستشان را از نو مطرح کنیم، مسائلی که به موجب توسعهی مدرنیته برچیده و تعطیل شدند.
هدف این جلسه تلاش در این راستا خواهد بودم که ارزیابی کنیم آیا ممکن است موقعیت ایران رهیافتهایی بدیع به ما عرضه کند تا برداشتمان از طبیعت را دوباره شکل دهیم و بدینترتیب چالشهای تحمیلی رژیم آبوهوایی جدید را بهتر درک کنیم. در این زمینه میتوانیم انگارهی «اقلیم» را به عنوان منبعی مفید برای تأمل در نظر بگیریم. هدف در اینجا عبارت است از پرداختن به جرقههای فکری، یا مجموعهای از اطلاعات که لزوماً در قیدوبند نظم و انضباط مربوط به تقسیمبندیها و معیارهای دانشگاهی سنتی نیستند، اما ممکن است در حکم گامی اولیه برای تجدیدنظر در این انگاره و معانی چندگانهی آن باشند.
مکان و تاریخ:
پژوهشکدهی تاریخ علم دانشگاه تهران
شنبه، ۷ اردیبهشت، ۱۰ صبح